تحولات لبنان و فلسطین

یک منتقد با توجه به فضای حاکم بر تولیدات دفاع مقدسی می‌گوید؛ این نگاه غلط برخی مدیران که عظمت را در ابعاد پروژه می‌دیدند نه محتوای آن، همیشه دامنگیر سینمای ایران بوده و در حال حاضر نیز نگاهی که بر تولید این آثار حاکم است نگاه کاملاً دهه شصتی و نهایتاً تا میانه دهه ۷۰ است.

هنوز نگاه دهه شصتی بر فیلم‌های دفاع مقدسی حاکم است

به گزارش گروه فرهنگی قدس، فیلم سینمایی «پالایشگاه» به کارگردانی مهرداد خوشبخت که پیش‌تر «گل‌های باوارده» نام داشت این روزها در حال اکران در سینماهای کشور است و طی سه هفته اخیر کمتر از ۵۰۰ میلیون تومان فروش داشته است. داستان فیلم درباره یکی از اتفاق‌های پالایشگاه آبادان در دوران جنگ تحمیلی است و وقایعی را در سال ۱۳۵۹ همزمان با جنگ روایت می‌کند و تعدادی از مهندسان پالایشگاه نفت آبادان در تلاش هستند با امکانات و تجهیزاتی که در داخل انبارهای آن است، پالایشگاه‌های دیگر را ترمیم کنند. خوشبخت پیش از این «آبادان یازده ۶۰» را با روایتی از مجاهدت‌های گروهی از کارکنان رادیو نفت آبادان ساخته بود. در ادامه و به بهانه اکران این فیلم با رضا استادی منتقد سینما و مستندساز درباره کیفیت تولیدات سینمایی در ژانر دفاع مقدس به گفت‌وگو پرداختیم و چالش‌های پیش روی فیلمسازان در مواجهه با سوژه و مخاطب را بررسی کردیم. مشروح این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید.

رضا استادی
رضا استادی

سوزن مسئولان سینما مدت‌ها روی پروژه‌های عظیم گیر کرده بود

استادی در ابتدای صحبت‌های خود برای روشن‌تر شدن موانع و چالش‌های ساخت فیلم‌های دفاع مقدسی با اشاره به پیشینه برخی تولیدات در سینما می‌گوید: در گذشته گونه‌ای با عنوان «عظیم» داشتیم که مفهوم مصطلح‍ش همان بیگ پروداکشن بود اما به دلیل اینکه تولیدات سینمایی و تلویزیونی عمدتاً پروژه‌های فقیری بودند هر اثر تصویری که نسبت به آثار مشابه کمی نامتعارف بود و صحنه‌های درگیری و جنگی داشت عظیم خوانده می‌شد و بر همین اساس مدت‌ها سوزن مسئولان سینما و تلویزیون روی این موضوع گیر کرده بود که یک پروژه عظیم می‌تواند مشکلات این حوزه را حل کند و سبب آشتی مخاطبان با سینما شود و زمینه ورود سینمای ایران به صنعت سرگرمی و پولساز سینما را نیز تسریع و تسهیل کند.

وی در ادامه با تفاوت قائل شدن میان پروژه‌های عظیم و فاخر تأکید می‌کند: تولیدات فاخر در واقع پروژه‌های عظیمی بودند که به لحاظ محتوایی روی موضوعات تاریخی و مذهبی تأکید داشتند که البته بدون استثنا تمام آن‌ها هم پروژه‌های شکست‌ خورده‌ای شدند؛ از فیلم «محمد رسول‌الله(ص)» گرفته تا همین «پالایشگاه» و فیلم دیگری که آقای خوشبخت ساخت به نام «عقاب صحرا» که اصلاً معلوم نشد چه زمانی اکران شد و چه بازتابی داشت.

به گفته این منتقد؛ مجموعاً این نگاه غلط که عظمت را در ابعاد پروژه می‌دیدند نه محتوای آن همیشه دامنگیر سینمای ایران بوده و خروجی نهایی این فیلم‌ها نسبت به هزینه‌های تولید متناسب نبوده و پروپاگاندایی که برای نمایش آن‌ها وجود داشت و بسیج امکانات رسانه‌ای برای آن، بسیار بیش از آورده نهایی این آثار بوده است.

هنوز نگاه دهه شصتی بر فیلم‌های دفاع مقدسی حاکم است

وی با اشاره به مشکلی که مشخصاً در مورد فیلم‌های جنگی وجود دارد، تصریح می‌کند: در حال حاضر نگاهی که بر تولید این آثار حاکم است نگاه کاملاً دهه شصتی و نهایتاً تا میانه دهه ۷۰ است. آثاری همچون «ایستاده در غبار»، «منصور» و... هم نه به خاطر صحنه‌های بیگ‌پروداکشن بلکه به دلیل ظرافت‌هایی که در روایت یک اثر هنرمندانه وجود دارد در ذهن ماندگار شدند.

هنوز نگاه دهه شصتی بر فیلم‌های دفاع مقدسی حاکم است

استادی با تأکید بر اینکه پروژه عظیم‌سازی مبنای غلطی دارد، می‌افزاید: مسئولان به اشتباه فکر می‌کنند با نمایش صحنه‌های شلوغ مخاطب مرعوب می‌شود. «پالایشگاه» هم در همین مسیر تولید شده، یعنی قرار بوده یک فیلم عظیم با نشان دادن ابعاد واقعی و قابل لمس جنگ باشد. فیلمسازانی شبیه مهرداد خوشبخت به واسطه سابقه تکنسینی و فنی، این نوع صحنه‌پردازی را دوست دارند. آن‌ها در دوران فعالیت خود در اتاق‌ نشسته‌اند و فیلم تدوین کردند و با کمبودها و کاستی‌های زیادی روی مانیتور مواجه شده‌اند. به همین دلیل وقتی وارد فضای کارگردانی می‌شوند بیشتر دنبال جنبه‌های ظاهری موضوع هستند و در نتیجه آن حس و پیوند انسانی خلق نمی‌شود؛ در نهایت مخاطب انگار دارد یک ساختمان بتنی می‌بیند که مدل ساختمان‌های مشابه خودش است اما آن چیزی که در ساختمان‌سازی تفاوت ایجاد می‌کند «معماری» است به همین خاطر ما معماران مشهورتری داریم تا مهندسان مشهور. قطعاً برای فیلمی مانند پالایشگاه زحمات بسیاری کشیده شده اما مهرداد خوشبخت هم مهندس سازه است و معمار نیست که حس خوبی را در فیلم جاری کند تا ما با شخصیت‌ها ارتباط بگیریم، آن‌ها را دوست داشته باشیم و سرنوشتشان را دنبال کنیم.

فیلمساز باید ذهنش را به‌روز نگه دارد

این منتقد با بیان اینکه تولید این فیلم‌ها اشتباه است، توضیح می‌دهد: ۳۵ سال از جنگ گذشته و نسلی پس از آن به دنیا آمده که وقایع بسیاری مثل جنگ اوکراین و جنگ غزه را دیده که هر کدام از این‌ها مخاطبان را وارد فضای دیگری کرده که آن مفهوم قدیمی که از دفاع مقدس وجود دارد را کمرنگ می‌کند. یعنی اگر فیلمسازی می‌خواهد یک فیلم جنگی بسازد باید یک به‌روزرسانی خیلی جدی روی ذهن خودش انجام دهد که متأسفانه این اتفاق هم معمولاً نمی‌افتد. به نظرم آنچه محمدعلی باشه‌آهنگر در «سینما متروپل» انجام داد تناسب بیشتری با شرایط امروز دارد و مخاطب آن را با علاقه بیشتری دنبال خواهد کرد زیرا به جنبه‌های انسانی می‌پردازد و سراغ زندگی و سینما می‌رود.

استادی با اشاره به اینکه فیلم‌هایی مانند پالایشگاه همیشه یک راه نجات دارند، ادامه می‌دهد: راه نجات آن‌ها این است که بیگ‌پروداکشن بوده و در سبک آثاری مانند «پرل هاربر» ساخته شوند. یعنی لحن حماسی داشته باشند و اکشن آن‌ها به حدی باشد که مخاطب را به هیجان بیاورد و از ستاره‌ها هم بهره بگیرند، اما انتخاب بانیپال شومون در فیلمی مانند پالایشگاه بر چه اساسی بوده؟ بازیگری که برای نقش یک ساعت و نیمه نمی‌تواند همراهی مخاطب را ایجاد کند. شاید این بازیگر برای نقش‌های منفی، مکمل و کوتاه خیلی خوب باشد اما همذات‌پنداری میان مخاطب و شخصیتش در این فیلم اتفاق نمی‌افتد.

این منتقد ادامه می‌دهد: مثلاً در همین ژانر، «شب واقعه» را داریم که یکی از بهترین فیلم‌های دفاع مقدس است اما در «پالایشگاه» وزن بازیگری خیلی محدود و فقیر است و نوع داستان با این ابعادی که به تصویر کشیده می‌شود چندان تناسبی با زمان حال ندارد. 

چرا برخی فیلم‌ها وارد حافظه جمعی ما شدند؟

فیلم‌هایی مانند «دوئل» و «کیمیا» در زمان خودشان توانستند بدرخشند چون متناسب با آن دوره‌ها بودند و به همین دلیل وارد حافظه جمعی ما هم شدند اما حالا به نوعی به بیراهه می‌رویم و هر فیلمی که در حوزه جنگ ساخته می‌شود نمی‌تواند آن نگاه دهه شصتی را دنبال کند که عراقی‌ها همچون اشباحی بودند که فقط آدم می‌کشتند.

به گفته استادی؛ این بخش از موضوع بسیار مهم است که بدانیم عراقی‌ها چطور هشت سال با ما جنگیدند و چه منطقی برای آن داشتند. فراموش نکنیم در این سال‌ها با برپایی مناسک اربعین جمعیت زیادی از ایران به عراق می‌روند و در نقاط مختلف حضور دارند و به لحاظ اجتماعی آن زندگی را لمس کرده‌اند و با عراقی‌ها مواجهه و تجربه زیست داشته‌اند و به همین دلیل دیگر تصویری گنگ از عراقی‌ها ندارند و باید توجیه شوند که چرا عراقی‌ها با ما جنگیدند؟

هنوز نگاه دهه شصتی بر فیلم‌های دفاع مقدسی حاکم است

استادی با تأکید بر یک ابهام دیگر در تولید پالایشگاه به دستمزد حمید فرخ‌نژاد اشاره می‌کند و می‌افزاید: البته سعید سعدی، تهیه‌کننده فیلم گفته بود از فرخ‌نژاد شکایت شده اما یک سال گذشته و هنوز معلوم نیست چه اتفاقی افتاده و چه کسی مسئول این موضوع بوده که فرخ‌نژاد پولی دریافت کند و مقابل دوربین نرود! این مسئله فضای کلی فیلم را خدشه‌دار می‌کند و مسئله خروج چنین پولی از یک فیلم قطعاً به بخش‌های دیگر هم آسیب زده و موجب کاهش دستمزد سایر عوامل شده است.

وی در ادامه می‌افزاید: آنچه امروز در قالب فیلم‌های ارگانی تولید می‌شود؛ بیشتر نوعی محصولات سمعی بصری برای آرشیو است که هیچ عمقی ندارند تا مخاطب را درگیر کنند و نمی‌توانند مخاطبی که نسبتی با دفاع مقدس ندارد را جذب کنند و اصولاً این فیلم‌ها اقناعی نیستند.

استادی ادامه می‌دهد: البته خودشان می‌گویند ما این فیلم‌ها را برای تاریخ می‌سازیم در حالی که تاریخ اصلاً اعتنایی به این گونه فیلم‌ها ندارد. تاریخ به فیلمی توجه می‌کند که در جایی با مردم خودش نسبتی برقرار کرده باشد ولی این نگاهی که وجود دارد نگاه مخاطب‌پسند و هنرمندانه‌ای نیست و برای مجموعه‌ای از مسئولان جوابگو است.

فیلم‌هایی که برای مردم ساخته نمی‌شوند

به نظرم پالایشگاه فیلمی نیست که برای نمایش مردمی و جذب مخاطب ساخته شده باشد؛ در جشنواره هم معرفی خوبی از آن صورت نگرفت. مشکل جدی اینجاست که این فیلم‌ها برای مردم ساخته نمی‌شوند؛ مردم می‌روند سراغ فیلم‌های کمدی و از تماشای آن راضی هم هستند. این نوع فیلم‌ها برای مسئولان تولید می‌شود و همین که آن‌ها بدانند چنین چیزی ساخته شده، حتی اگر خودشان نبینند هم برایشان کفایت می‌کند. این مشکلی است که گریبان سینما را گرفته؛ از دست رفتن پشتوانه مردمی دقیقاً خروجی‌اش همین فیلم‌هاست که مهم هم نیست کسی آن را ببیند یا نه.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.